پرسه در شیراز

22 بهمن 1401
|


شهر. خاصیتش درهم تنیدگی عینیت و ذهنیت است. مساله ملموس اجتماعی-انسانی روزمره در دل شهر جاری است و ما می‌رویم که با ابزار ذهن، به تقابل‌شان برویم. کار ما، صید مساله است. ابزارمان اما چشم، گوش و این‌بار منبع فهم‌مان نه کتاب و دفتر و اینترنت، که مردم کوچه و خیابان‌ هستند. مواجهه بی‌واسطه با واقعیت انسانی-اجتماعی در بستری چندوجهی یا همان شهر خودمان، بستری برای تجربه‌ای بی‌بدیل از مساله‌یابی اجتماعی است. مطابق با آنچه که در کلاس‌های راستا گذشت و در ماراتن مساله‌ورزی بیناب اجرایی شد، دیدیم و فهمیدیم و خواندیم و نوشتیم و نهایتا دانستیم که سردرگمی مساله‌ها در جهان امروز زیست ما، یکی از مهم‌ترین دلایل حل نشدن مساله‌ها هستند.
اینکه اولویت با کدام است؟ اساسا مساله‌ها، چگونه حل‌شدنی هستند؟ و از کجا می‌توان مساله را از شبه مساله تفکیک کرد؟، گام بعدی ما بود. از دل مساله اما به دریای نظریه‌ها زدیم. با «ایسم»‌ها سر و کله زدیم تا شاید برسیم به ریشه ذهنی همین گره‌های زیست روزمره و بفهمیم اساسا جامعه‌شناسی شهری، به چه معناست؟ در امتداد مسیر، روش پژوهش به کمک‌مان آمد. مصاحبه، مشاهده، طرح سوال و … . پازل داستان راستا داشت کامل می‌شد و نوبت به سفر رسید. سفر… سفر… سفر!
این‌بار اما نوبت یکی از مهم‌ترین گام‌های ما در این مسیر پر پیچ و خم ورزیده شدن در جهان پژوهشگری علوم انسانی‌ بود!


نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

۰ دیدگاه ثبت شده است.